آوارگی ۴۰ میلیون نفر در جهان به دلیل سدسازی و خشکی رودخانه‌ها

تهران- ایرنا- خشک‌شدن رودخانه‌ها و تاسیس سدها در ۶ دهه گذشته بیش از ۴۰ میلیون انسان را آواره کرده‌ که این موضوع پیامدهای اجتماعی و روانی بسیاری را برای آواره‌شدگان به همراه داشته است.

 

رودخانه‌ها نقش مهمی در ایجاد زندگی و به نوعی شریان حیاتی زندگی در مناطق مسکونی دارند اما متاسفانه همین رودخانه‌ها در ۶۵ دهه اخیر نه فقط در ایران بلکه در همه دنیا مورد تهاجم مهندسانی قرار گرفته که مهمترین هدفشان تاسیس سازه‌های بزرگی همچون سدها و سازه‌های آبی است. سازه‌هایی که جریان آب را یا متوقف‌کرده یا به مکان‌هایی انتقال می‌دهند که از نظر وضعیت جغرافیایی و طبیعی «تاب‌آوری» لازم را ندارند؛

 

اما مهم‌تر از آن تفکری است که در پس این اقدامات وجود دارد؛ اینکه بتوان با هر پیشرفت علمی و توان اجرایی، بزرگ‌ترین سدها را ساخت و یا با استفاده از دستگاه‌های بزرگ و مدرن از هر زمین و کوهستانی با حفر تونل عبور کرد و به این قدرت بشری در تسخیر طبیعت افتخار کرد، نشانه قدرت زیاد آن جامعه نیست. این تفکر یکی از بزرگ‌ترین ضربه‌ها را از دهه ۴۰ شمسی تاکنون به محیط‌زیست ایران وارد کرده است.

آوارگی ۴۰ میلیون نفر در جهان به دلیل سدسازی و خشکی رودخانه‌ها

این پیامدها به اندازه‌ای جدی است که موجب شد بسیاری از دوستداران محیط‌زیست برای حفاظت از رودخانه‌ها و آگاهی‌بخشی به پیامدهای بزرگ تخریب محیط‌زیست وارد میدان شده و ۲۳ اسفند(۱۴ مارس) را برای حفاظت از رودخانه‌ها در نظر بگیرند.

ساخت سد و خشک‌شدن رودخانه، موجب جابه‌جایی‌های بزرگ جمعیت انسانی می‌شود که محملی بزرگ برای بروز انواع آسیب‌های اجتماعی و توالی نسلی است که با گذشته خویش بیگانه است
چرا حفاظت از رودخانه‌ها مهم است؟

رودخانه‌ها، حوضه‌های آبریز رودخانه و حریم آنها دارای بالاترین تنوع زیستی در جهان است؛ همچنین بیشترین تمرکز جمعیت انسانی در حاشیه و نزدیک به رودخانه‌ها قرار دارد.

رودخانه‌ها مهم‌ترین منابع تامین آب شیرین و سالم در کره زمین به شمار می‌روند. تامین‌کننده آب سالم، غذا، خاک حاصلخیز و هوای مطلوب برای زندگی روی زمین هستند و از مهم‌ترین عوامل جلوگیری از تغییرات آب‌وهوایی و گرم شدن کره زمین به شمار می‌روند. رودخانه‌ها اثرات روانی و زیبایی شناختی هم دارند و همانند تالاب‌ها و جنگل‌ها از زیباترین اکوسیستم‌های جهان به شمار می‌روند. حضور و زندگی در کنار رودخانه آثار مثبت فراوانی بر ایجاد آرامش و سلامت روانی انسان‌ها به همراه دارد.

بدون شک ساخت سد روی رودخانه‌ها، بزرگ‌ترین عامل تهدید و تخریب اکوسیستم رودخانه‌ها به شمار می‌رود. سدها پیامدهای زیان‌بار محیط‌ زیستی متعددی به همراه دارند که شامل اثرات مخرب بیولوژیکی، فیزیکی و شیمیایی در رودخانه‌هاست. سدها با قطع جریان آب، تنوع زیستی رودخانه را به خطر انداخته و تخم‌ریزی و روند طبیعی زندگی آبزیان را مختل می‌کنند. تعداد زیادی از گونه‌های جانوری جهان در سال‌های اخیر به دلیل سدسازی منقرض‌شده و یا در آستانه انقراض قرار دارند.

آوارگی ۴۰ میلیون نفر در جهان به دلیل سدسازی و خشکی رودخانه‌ها

وجود یک مخزن بزرگ آب راکد در پشت سد برای زندگی جانوران و گیاهانی مانند حلزون‌ها، جلبک‌ها، ماهی‌ها و … که با اکوسیستم آب‌های روان تکامل یافته‌اند، مناسب نیست و به تدریج به نابودی تنوع آن‌ها منجر خواهد شد.
سدها علاوه بر نتایج فیزیکی منفی، تغییرات مضر شیمیایی در رودخانه‌ها را هم در پی دارند که تغییر در دمای آب و تغییر در میزان اکسیژن محلول در آب نمونه‌ای از آن است.
همچنین سدها به جلوگیری از حرکت رسوبات و انباشت آن‌ها در پشت دیواره سد، مانع رسیدن بسیاری از مواد حیاتی به پایین‌دست رودخانه می‌شوند. جلوگیری از حرکت رسوبات در رودخانه‌ها نیز به نوبه خود به نابودی دشت‌های حاصلخیز در پایین‌دست رودها منجر می‌شود.
جلوگیری از حرکت رسوبات در روخانه‌ها، فرسایش بستر رودخانه در طول زمان را در پی داشته و کیفیت بستر رودخانه برای نگهداری و هدایت درست آب نیز کاهش می‌یابد. چنین چیزی با بروز سیلاب‌های فصلی و پیامدهای مخرب سیل بر اکوسیستم‌های اطراف رودخانه‌ها هم همراه است.

اما باید در نظر داشت این‌ موارد فقط بخش کوچکی از پیامدهای خشک‌شدن رودخانه‌هاست که در دسته عوامل طبیعی قرار دارد. اوج این تخریب‌ها به تغییرات اجتماعی گسترده‌ای مربوط است که متاسفانه به سادگی قابل برطرف شدن نبوده و پیامدهای آن می‌تواند تا نسل‌ها ادامه داشته باشد. ساخت سد و خشک‌شدن رودخانه، موجب جابه‌جایی‌های بزرگ جمعیت انسانی می‌شود که محملی گسترده برای بروز انواع آسیب‌های اجتماعی و توالی نسلی بوده که با گذشته خویش بیگانه است.

به تعبیر «بوردیو» جامعه‌شناس معاصر فرانسوی، رفتارهای انسانی ناشی از عادت‌واره‌های فرهنگی است که در طول زمان شکل گرفته و در محیط‌های مختلف نمود می‌یابد. به عنوان مثال یک کشاورز با عادت‌واره‌های منطبق با زندگی کشاورزی خو گرفته و اگر به دلیل سدسازی و خشک‌شدن رودخانه، به مهاجرت در مکانی دیگر مجبور شود، در محیط جدید نیز همان رفتارهای مربوط به زندگی کشاورزی را داشته و تخصص منطبق با شرایط جدید را ندارد و برای گذران زندگی ممکن است دست به هر اقدامی بزند.
زمینه بروز انواع آسیب‌های اجتماعی و انحراف‌ها در وی نسبت به دیگران بیشتر بوده و نکته اصلی اینجاست که چنین وضعیتی فقط با فرد مهاجر پایان نمی‌یابد و از این فرد، نسلی به جلو می‌رود که با پیشینه خویش بیگانه بوده و به دلیل رشد و نمو در محیطی با پتانسیل بالای انحراف‌ها، عادت‌واره‌ای منطبق با آن را فرا گرفته و به نسل‌های بعد نیز منتقل می‌کند.



source https://mohitzist.bashariyat.org/?p=35820

نظرات

پست‌های پرطرفدار