زنان و جمهوری اسلامی

معرفی کردن زنان معترض یا ساختارشکن یا زنانی که به هر دلیل مورد خشونت واقع شدند و به این واسطه نام و روایتشان به عرصه رسانه و افکار عمومی کشیده می‌شود٬ به عنوان کسانی که «تعادل روانی» ندارند٬ سابقه ای طولانی دارد.

زیتون ـ سولماز ایکدر: تنها چند ساعت پس از فراگیر شدن تصاویر زنی در آبادان که مورد ضرب و شتم خانواده مدیر فضای سبز پالایشگاه آبادان و تعرض کارمند حراست همان نهاد قرار گرفت٬ سیمای جمهوری اسلامی پدر این زن را جلوی دوربین آورد تا بگوید فرزندش دارو مصرف می‌کند و بابت آن از عدم تعادل روانی رنج می‌برد.

فیلم ضرب و جرح دسته‌جمعی یک دختر در محوطه سازمانی بریم آبادان و رفتار مامور حراست در تعرض به او، چند صدهزار بار در شبکه‌های اجتماعی بازنشر شده است. ماجرا روز سه‌شنبه ۳۰ مهر اتفاق افتاد و از سوی داریوش معمار، روزنامه‌نگار خوزستانی عمومی شد. در این فیلم یک دقیقه‌ای، دختری بی‌حال، با صورتی خونین روی زمین افتاده و کسانی که اطرافش را گرفته‌اند، مدعی هستند که او با شوکر و چاقو وارد خانه‌شان شده و بچه‌ها را تهدید کرده است.

در ثانیه‌های آخر این فیلم نیز کارمند حراست پالایشگاه آبادان به این زن جوان تعرض می‌کند.

روایت اولیه قربانی از این تعرض و زد و خورد این است که مرد صاحب‌خانه‌ (مدیر فضای سبز پالایشگاه آبادان) به او تجاوز کرده بود و او برای دادخواهی و گفتن این مساله به همسرش به خانه آن‌ها رفته که از طرف اعضای خانواده مورد ضرب و شتم قرار گرفته و چاقو می‌خورد.

در اعترافات پخش شده از سیمای جمهوری اسلامی اما این زن گفت باردار نیست و از مخاطبان خواست به شایعات توجه نکنند. او را به سر صحنه نیز بردند تا ماوقع را دوباره تعریف کند و بگوید حال عادی نداشته است.

یک روز پس از پخش این فیلم رییس دادگستری خوزستان مسئله را در حد «اختلاف قدیمی و تسویه مالی» تقلیل داد و این زن را متهم کرد که با خودش مواد آتش‌زا و اسید داشت: «ایشان در ابتدای درگیری با اهالی خانه از تیزبر به عنوان تهدید استفاده کرده و به خاطر تسویه حساب مالی با یکی از پرسنل شرکت نفت به منزل ایشان رفته است… برادر این خانم نیز که با توصیه او شاغل شده بوده، به تازگی اخراج شده است و این از موضوعات درگیری بوده است.»

خبرگزاری‌های نزدیک به سپاه پاسداران همچون فارس و تسنیم نیز ماجرا را با عنوان «مسائل خانوادگی و شخصی» روایت کردند و بعضی از وب‌سایت‌های نزدیک به اصولگرایان از دختر آبادانی با عنوان «اسیدپاش» نام برده‌اند.

این اما اولین بار نیست که پروپاگاندای جمهوری اسلامی زنی که به هر دلیل٬ «ساختار شکنی»٬ «مورد تعرض قرار گرفتن» و … مورد توجه رسانه‌ها قرار می‌گیرد را «بیمار روانی» و فاقد «تعادل روانی» می‌خواند.

دختر نجف آبادی٬ دوچرخه سوار «روانی»

ویدئوی دوچرخه‌سواری یک زن در نجف آباد روز دوشنبه ۲۸ مهرماه بازتاب گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی داشت. بلافاصله پس از انتشار این ویدئو فرماندار نجف‌آباد اقدام این زن را که هنگام دوچرخه‌سواری در میدان اصلی این شهر بدون حجاب بود، «هنجارشکنی و توهین به حجاب اسلامی» توصیف کرد و از بازداشت او خبر داد.
فرماندار نجف‌آباد همچنین از برگزاری «یک تجمع خودجوش» در اعتراض به دوچرخه سواری بدون حجاب این زن خبر داد.

مصطفی حسناتی امام جمعه نجف آباد در این تجمع اعتراضی که در این شهر برگزار شد، این دوچرخه سوار را «انسان زن‌نما» نامید و انتشار فیلم این زن را اقدامی برنامه‌ریزی شده خواند و گفت: «ما در امر قضا دخالت نمی‌کنیم اما اعلام می‌کنیم جرم افرادی که او را برنامه‌ریزی کردند و در اذان ظهر فیلم گرفتند و منتشر کردند بیشتر است.»

پس از این تجمع بود که دادستان نجف‌آباد در گفت‌وگو با خبرگزاری تسنیم مدعی شد که زن بازداشت شده تعادل روانی نداشته است.

تا زمان انتشار این گزارش هنوز «اعترافات» دختر نجف‌آبادی از صدا و سیما منتشر نشده است اما به گفته دادستان این شهر در بازجویی‌های «فنی و کارشناسی» مشخص شده که او «تعادل روانی» نداشته است.

معرفی کردن زنان معترض یا ساختارشکن یا زنانی که به هر دلیل مورد خشونت واقع شدند و به این واسطه نام و روایتشان به عرصه رسانه و افکار عمومی کشیده می‌شود٬ به عنوان کسانی که «تعادل روانی» ندارند٬ سابقه ای طولانی دارد.

دختر آبی٬ عاشق فوتبال یا «بیمار روانی»

سحر خدایاری، معروف به «دختر آبی»، ۱۱ شهریورماه سال گذشته، در واکنش به تشکیل پرونده قضایی به‌ خاطر ورود به ورزشگاه آزادی، مقابل یکی از دادسراهای تهران خودش را به آتش کشید و بعد از چند روز درگذشت.

در روزهای اولیه پس از انتشار خبر مرگ این دختر خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضاییه، بدون اشاره به موضوع «ورود به ورزشگاه» اعلام کرده بود که خانم خدایاری «در حالی‌ که پوشش نامناسب داشته با مأموران نیروی انتظامی درگیر و بازداشت می‌شود.»

پس از انتشار گسترده خبر مرگ او پس از خود سوزی و در پاسخ به موج واکنش‌های اعتراضی٬ رسانه‌های نزدیک به نهادهای قدرت تلاش کرده‌اند با تأکید بر این‌ که او هنوز محکومیتی نداشته چنین وانمود کنند که خودسوزی او بر اثر «بیماری روحی و روانی» بوده و «ربطی به رفتنش به استادیوم آزادی نداشته است.»

در جریان این موج سازی وب‌سایت مشرق٬ نزدیک به سپاه پاسداران٬ در گفت‌وگویی با پدر سحر خدایاری٬ از قول او نوشت: «دختر من از نظر عصبی مشکل داشت و در آن روز هم اعصابش به هم می‌ریزد و فحاشی می‌کند و با مامور نیروی انتظامی درگیر می‌شود. هرکسی که می‌گوید سحر قربانی شده، بی‌دلیل این حرف را می‌زند، سحر قربانی چه شده؟ یک مشکل عصبی داشته که در روزی که به دادگاه می رود باز هم اعصابش به هم می‌ریزد و بعد اقدام به خودکشی می‌کند.»

خبرگزاری رکنا نیز به استناد سخنان شخصی که او را روانشناس «دختر آبی» معرفی کرد مدعی شد که او مبتلا به بیماری دو قطبی بوده است.

ویدا موحد٬ مبتلا به «بیماری روانی» و مخالف حجاب اجباری

طی سال‌های گذشته شاخص‌ترین زن معترض و ساختار‌شکنی که توسط جمهوری اسلامی با برچسب «عدم تعادل روانی» قضاوت شد٬ ویدا موحد بود.

ویدا موحد دی ماه ۱۳۹۶ روی سکویی در تقاطع خیابان انقلاب و وصال در مرکز تهران روسری سفید خود از سر برداشت و با نصب آن روی شاخه‌ای که در دست داشت، اعتراض خود را به حجاب اجباری در ایران نشان داد. او همان زمان بازداشت ولی پس از مدتی آزاد شد.

بعد از ویدا موحد، گروهی از زنان ایرانی در اعتراض به حجاب اجباری، در همان نقطه روسری‌هایشان را از سر برداشتند. این گروه از افراد به «دختران انقلاب» مشهور شدند.

او بار دیگر در روز هفتم آبان سال ۹۷، با تعدادی بادکنک رنگی بالای گنبد فیروزه ای میدان انقلاب رفت که منجر به بازداشت و زندانی شدنش شد.

پس از اولین بازداشت ویدا موحد و حتی پیش از مشخص شدن نام او برای رسانه‌ها٬ وب‌سایت‌های خبری نزدیک به نهادهای امنیتی زمزمه‌هایی مبنی بر بیماری روانی بودن او را شروع کردند. این بار اما هیچ پدر٬ خواهر یا دکتری در میان نبود تا به نفع این سناریو «مصاحبه» کند.

از همین رو بود که وب‌سایت های رجا نیوز و مشرق پس از آزادی ویدا موحد به استناد آنچه از روایت دوران بازداشت و بازجویی او منتشر شد٬ بر طبل «عدم تعادل روانی» او کوبیدند.

روانی خواندن زنان معترض و ساختارشکن اما توسط جمهوری اسلامی پایه‌گذاری نشده است. در طول تاریخ نهادهای قدرت و دین٬ زنان غیر مطیع را با انگ‌های «دیوانه» یا «جادوگر» مجازات می‌کردند؛ از قرون وسطی که آنان را به آتش می‌سپردند تا امروز که وادار به اعتراف علیه خود می‌شوند و به زندان می‌روند.

​منبع:صدای مردم



source https://zanan.bashariyat.org/?p=40757

نظرات

پست‌های پرطرفدار