پوشش اخبار مرتبط با آزار جنسی

در مواردی که خبر آزار جنسی تیتر است، رسانه‌ها از هر طیف و گرایشی، بارها و در اشکال مختلف اصول حرفه‌ای روزنامه‌نگاری درباره‌ی چگونگی پوشش این گونه اخبار را نقض می‌کنند. از انتشار نام افرادی که مورد آزار قرار گرفته‌اند تا چاپ تصاویر نوجوان آزاردیده، از دوغ و دوشابی که درهم و برهم به خورد مخاطب می‌دهند تا کمبود جدی راستی‌آزمایی و تحقیق و تفحص. ظاهراً هنوز هیچ آموزش حرفه‌ای و منابع درستی برای نحوه‌ی پوشش اخبار مربوط به آزارجنسی در دسترس روزنامه‌نگاران در ایران نیست. شاید هم هنوز پوشش درست و انسانی این اخبار دغدغه‌ی برخی تحریریه‌ها و سردبیران در ایران نباشد.

برعکس اما در روزنامه‌نگاری انگلیسی‌زبان و فضای دانشگاهی ژورنالیسم، سال‌های زیادی‌ است که با جزئیات و دقتِ بسیار درباره‌ی نحوه‌ی پوشش اخبار مرتبط با آزار جنسی بحث و تعامل در میان است و جزوه‌ها و کتاب‌های بسیاری منتشر شده است.
زمانی که دانشجوی فوق‌لیسانس مطالعات رسانه در هلند بودم، دو ترم مفصل درباره‌ی نحوه‌ی پوشش خبرهای آزارجنسی ‌خواندیم و از تجربیات کهنه‌کارهای این حوزه بهره بردیم. یادم مانده که در یکی از اولین درس‌ها وقتی فهمیدم که در مصاحبه با فرد آزاردیده، کمتر از هر وقت باید زبان باز کنی و بپرسی و بیشتر از همیشه باید سکوت کنی و گوش شنوا باشی چقدر جا خوردم. آموختم که باید بسیاری از سؤال‌ها و راستی‌آزمایی‌هایم را قبل و بعد از مصاحبه و از منابع دیگر جستجو کنم، نه این‌که مستقیم سؤال‌های جزئی‌ام را به سوی آزاردیده پرتاب کنم.
یا آموختم چقدر مهم است از کلمه‌ی «قربانی» پرهیز کنم و به جای آن از واژه‌هایی مثل «فرد آزاردیده» یا «نجات‌یافته» استفاده کنم. چرا که در استفاده از واژه‌ی «قربانی»، روزنامه‌نگار است که تصمیمی گرفته و برچسبی زده که دیگر زبان یک روایت‌گرِ بی‌طرف نیست.
اینجا می‌خواهم بعضی از مهم‌ترین اصولی را که در پوشش و بازنشر اخبار آزار جنسی آموخته‌ام با شما مرور کنم:‌

چطور برای مصاحبه با فرد آزاردیده آماده شویم؟‌
یک‌بار تمام‌وکمال درباره‌ی شرایط محلی و منطقه‌ای و قومی و مذهبیِ جغرافیایی که آزار رخ داده است، مطالعه کرده و واژه‌ها را با دقت تمام و برمبنای حساسیت‌های احتمالی منطقه انتخاب کنیم. درعین‌حال از واژه‌ی «سکس» یا «رابطه‌ی جنسی» یا «رابطه» برای بیان آن‌چه بر فرد رفته، استفاده نکنیم. آزارجنسی یا چرخه‌ی خشونت، هرگز «سکس»، «رابطه‌ی جنسی» یا «رابطه» نیست. استفاده از این واژه‌ها همه به‌نوعی «عادی‌سازی» واقعه است و اسباب درد و رنج بیشتر برای فردی که آزار دیده می‌شود.
تنها در صورتی مجازیم از واژه‌ی «قربانی» استفاده کنیم که خودِ فردِ آزار دیده در توصیف وضعیت خود از این واژه استفاده کند؛ در غیر این‌صورت گزارش‌گر مجاز نیست از واژه‌ی «قربانی» استفاده کند.
همواره و هرلحظه به حق فرد آزاردیده برای نه گفتن و پا پس ‌کشیدن احترام بگذاریم. تجاوز و چرخه‌ی آزار و خشونت، وضعیتی پیچیده است و اغلب زخم‌هایی عمیق برجا می‌گذارد. در بسیاری مواقع فرد آزاردیده قبول می‌کند که مصاحبه کند و صدایش را بلند کند، اما بعد در میانه‌ی راه به هزارویک‌ دلیل می‌ترسد، پشیمان می‌شود، درد می‌کشد و تصمیم خود را عوض می‌کند. ممکن است اصلاً خودش پا پیش گذاشته باشد تا روایت خود را فریاد کند، اما یک روز مانده به انتشار مصاحبه پا پس‌ بکشد. به‌عنوان روزنامه‌نگار ما اجازه نداریم این فرد را مؤاخذه کنیم یا طلبکار بشویم که چرا یک روز مانده به انتشار خبر پا پس می‌کشد؛ و مجاز نیستیم برمبنای توافق قبلی پیش‌ برویم و مصاحبه یا نقل‌قول از این فرد را در چنین شرایطی منتشر کنیم.
به‌عنوان خبرنگار وظیفه داریم با دقت بررسی کنیم که آیا گفتگو خطر، ناامنی و تهدید بیشتری برای فرد آزاردیده به وجود می‌آورد یا نه. یادمان نرود که در بعضی جوامع، اصلاً همین که زمزمه‌ای بپیچد که به فردی تجاوز شده، امنیت جانی و روانی خود او به خطر می‌افتد. در چنین مواقعی حتماً باید در ابتدا سراغ افرادی برویم که درباره‌ی این جغرافیای مشخص، دانش و تجربه و شناخت کافی دارند. نظر دقیق آنها را با سؤال‌های شفاف جویا شویم:‌ آیا درست است که با فرد آزاردیده گفتگوی مستقیمی صورت گیرد یا اسم او ذکر شود؟
در چنین وضعیتی هرگز گزارش‌گر به‌عنوان «کارشناس» وارد نمی‌شود و برای این‌که بتواند کار خودش را پیش ببرد، نباید از مشوق‌های کلی و نادرست متداول استفاده کند و مثلاً بگوید:«مصاحبه و صدای خود را بلند کردن، کمک می‌کند که متجاوز به سزای عمل خود برسد یا حال روانی‌ات بهتر شود.» روزنامه‌نگار نه آن فضا را به‌درستی می‌شناسد، نه روان‌کاو و مددکار اجتماعی است، نه مسئول قضایی است که بداند گفتگو به عدالت و حق‌خواهی منجر می‌شود، و نه می‌داند هر فردی آزار را دقیقاً چطور و با چه پیچیدگی‌ای تجربه می‌کند.

در طول مصاحبه چه نکاتی را رعایت کنیم؟‌
باید محیط امنی را برای مصاحبه فراهم کنیم. سعی کنیم همیشه نظر فرد آزاردیده را جویا شویم و ترجیح او برای محل مصاحبه را رعایت کنیم. اگر گفت ترجیح می‌دهد مصاحبه تلفنی باشد، اصرار نکنیم که مصاحبه را رودررو انجام دهیم. انتخاب محل را برعهده او بگذاریم.
اگر برای انجام مصاحبه نیاز به مترجم داریم، قبل از مصاحبه با مترجم گفتگوی شفاف و دقیقی داشته باشیم و به او توضیح بدهیم که اجازه ندارد احساسات خود را علنی نشان بدهد، مثلاً ابرو بالا بیندازد یا دستی از سرِ هم‌دردی به تن آزاردیده بکشد. در گفت‌وگو با کسی که آزار جنسی را پشت‌سر گذاشته، حضور افراد دیگر (از فیلم‌بردار و صدابردار گرفته تا مترجم) باید در حداقلی‌ترین شکل ممکن باشد. شلوغ بودن فضا، اغلب هیجان، اضطراب و هراس بیشتری برای فرد آزاردیده به همراه دارد. هرگز برای چنین مصاحبه‌هایی «مدت زمان مشخص» تعیین نکنیم. بگذاریم فرد آزاردیده هرچقدر که می‌خواهد یا نمی‌خواهد حرف بزند و روایت کند.
اگر قرار باشد فقط یک‌جا خبرنگارِ کم‌حرفی باشیم و بیشتر از آن‌که بپرسیم، گوش بدهیم، همین‌جاست. شاید به‌نظر آسان برسد، اما تجربه نشان داده سخت‌ترین قسمت مصاحبه در چنین حوزه‌ای، همین مورد است. باید شش دانگ حواس‌مان جمع باشد که نه تنها کلمه‌ای که بوی قضاوت بدهد به زبان نیاوریم، بلکه حرکات دست و پا و چشم و ابرو و لب و دهانِ ما نیز کوچک‌ترین اثری از قضاوت نداشته باشد.
یادمان باشد که آزار جنسی اغلب می‌تواند برای فرد آزاردیده با احساس گناه، شرم و تقصیر همراه باشد. به همین دلیل لازم است هیچ‌وقت سؤال‌های خودمان را به شیوه‌ای مطرح نکنیم که مستقیم یا غیرمستقیم به احساس تقصیر، گناه یا شرم او دامن بزند. در چنین مصاحبه‌هایی اغلب سؤال‌هایی که با «چرا؟» پرسیده می‌شود، نابجا و غیرحرفه‌ای است. «چرا» معمولاً سوال محبوب بازجوها در چنین مواردی است!
هرگز نگوییم که «احساست را درک می‌کنم». چون حتی اگر خودمان هم روزگاری آزارجنسی را تجربه کرده باشیم، احساس او را درک نمی‌کنیم. چرا که هر فرد، آزار این چنین را به شیوه‌ای کاملاً منحصربه‌فرد و متفاوت از دیگری تجربه می‌کند.
متعجب یا کلافه نشویم که روایت فرد همیشه شفاف و روشن نیست یا چیزی آن وسط می‌لنگد. در بسیاری مواقع، بخشی از مکانیسم دفاعی ذهن برای آن‌ها که آزار دیده‌اند، فراموشی و مدفون کردن آن خاطره‌ی تلخ و دردناک است. ممکن است فرد چه یک هفته بعد از تجاوز چه چندسال بعد، بخشی از آن‌چه گذشت را به یاد نیاورد. اصرار و پافشاری نکنیم که به یاد بیاورد. این قطعات پازل را با جستجوی دیگر منابع و مصاحبه با دیگر افراد تکمیل کنیم.
همیشه در پایان چنین مصاحبه‌هایی از فرد بپرسیم که آیا می‌خواهد چیز دیگری هم اضافه کند و بگوید؟ به او فضا و امکان این را بدهیم که گفتگو را آن‌طور که می‌خواهد و با بیان آن‌چه ته دلش مانده تمام کند. بعد از چنین مصاحبه‌هایی، غیب نشویم. ایمیل یا تلفن خود را در اختیار فرد قرار بدهیم تا اگر بعد از مصاحبه پشیمان شد یا خواست چیزی را اضافه یا حذف کند، بتواند با ما تماس بگیرد. اگر به او گفتیم که مصاحبه و یا گزارش‌ خودمان را بعد از انتشار برای او می‌فرستیم، به این قول خودمان حتماً پایبند بمانیم. سهل‌انگاری در پایبندی به این گفته، برای افرادی که آزار را تجربه کردند، معنایی بیشتر از فراموشی و سهل‌انگاری دارد و نمک بر روی زخم و درد آن‌هاست.

چطور گزارش یا مصاحبه را تنظیم کنیم؟‌
باید دوباره و صدباره در انتخاب واژه‌ها دقت کرد. در توصیف آن‌چه گذشت، نه تمام جزئیات را به‌تمامی و طول و تفصیل بنویسیم و نه زیادی مختصر و کوتاه. توصیف موبه‌مو به درد و رنجِ آزاردیده بیشتر دامن می‌زند، توصیف مختصر و کوتاه روایت و ادعای او را ضعیف و کم‌اثر می‌کند.
کار هیچ‌وقت از محکم‌کاری عیب نمی‌کند. برای بار دهم که شده بپرسیم که آیا مصاحبه‌شونده می‌خواهد نامش ذکر شود؟ مطمئن است؟ ‌هرلحظه به او این امکان را بدهیم که نظرش را عوض کند. اغلب تحریریه‌های حرفه‌ای ترجیح می‌دهند که اگر فرد آزاردیده هنوز زیر ۱۸سال سن دارد و کودک محسوب می‌شود، نام او را حتی اگر می‌خواهد یا والدین‌اش اصرار دارند، ذکر نکنند.
لحظه‌ای از یاد نبریم که به عنوان خبرنگار در برابر امنیت و تهدیدهای احتمالی علیه شخص آزاردیده مسئولیت داریم. در اکثر موارد، قاعده‌ی تحریریه‌ها این است که نباید گزارش را قبل از انتشار برای فردی بفرستیم که با او مصاحبه کرده‌ایم اما در این‌گونه موارد بسیاری از تحریریه‌های حرفه‌ای، استثنا قائل می‌شوند. ایرادی ندارد که با فرد آزاردیده یا خانواده یا وکلای او تماس بگیریم، آن بخش از گزارش خودمان را که درباره‌ی آن‌هاست برایشان بفرستیم یا بخوانیم و تمام جزئیات را به‌دقت بررسی کنیم تا از هرگونه آسیب و تهدید احتمالی علیه آزاردیده جلوگیری شود.
همه‌ی ماجرا و پیش‌زمینه را روایت کنیم. در اکثر موارد، رسانه‌ها صرفاً بر خودِ خبرِ هولناک آزارجنسی تأکید می‌کنند و پیش‌زمینه یا پیچیدگی‌های ناگفته را کاملاً نادیده می‌گیرند.
یک گزارش‌گر حرفه‌ای و خوب در چنین وضعیتی می‌داند که باید پیش‌زمینه‌ی جغرافیایی و فرهنگی را هم روایت کند، حواسش به درگیری قومی و مذهبی باشد. یادش نرود که تجاوز و آزار گاهی ریشه‌ی طولانی‌ و دردناکی در درگیری‌های قبیله‌ای و مذهبی، جنگ، نابرابری، ظلم، سلطه و فساد دارد. تجاوز گاهی صرفاً تجاوز نیست، جلوه‌ای از هزار مشکل ریشه‌دار دیگر است که در به خشم آمدن احساسات عمومی از خبر تجاوز، نادیده گرفته می‌شود. مشکلاتی که اگر به آن‌ها پرداخته نشود، دوباره و صدباره منجر به وقایعی دردناک در اشکال مختلف آزار و از جمله آزار جنسی خواهد شد.

با هماهنگی سردبیر خود، در اکثر مواقع خوب است که در انتهای گزارش یا مصاحبه‌های این چنین، فهرستی از سازمان‌ها، تلفن‌های تماس اضطراری یا جزوه‌های کمک به آزاردیدگان را نام ببریم و مشخصات تماس با آن‌ها را ذکر کنیم.
و نکته‌ی آخر این که پژوهش‌ها نشان می‌دهد اغلب کسانی که آزار جنسی دیده‌اند (چه زن، چه مرد) به خبرنگاران زن، اعتماد بیشتری دارند و با آن‌ها در امنیت و اطمینان بیشتری می‌توانند گفتگو کنند. بهتر است در پوشش اخبار این چنین، تحریریه‌ها بیشتر از نیروهای خبری زن خود استفاده کنند.

نظرات

پست‌های پرطرفدار